ویژگیها و فرگشت[ویرایش]
کهن ترین بقایای گربه سانی مانند ببر Panthera palaeosinensis (عبارت Panthera به معنی پلنگ مانند) نام دارد که در چین و جاوه پیدا شده است. این گونه نزدیک به ۲ میلیون سال پیش در آغازپلیستوسن زندگی می کرده و اندامی کوچکتر از ببر امروزی داشته است. نخستین سنگوارههای ببر واقعی به جاوه نسبت داده میشود و مربوط به ۱٫۶ تا ۱٫۸ میلیون سال پیش است. در سوماترا و چین هم سنگوارههای متفاوتی از ببر مربوط به آغاز و میانهٔ پلیستوسن یافت شده است. زیرگونهای که ببر ترینیل نام دارد نزدیک به ۱٫۲ میلیون سال پیش در سنگوارهای در ترینیل جاوه یافت شده است.[۷]
ببرها نخستین بار در اواخر پلیستوسن به هند و شمال آسیا رفتند سپس به ژاپن و ساخالین رسیدند. سنگوارههای یافت شده در ژاپن نشان میدهد که ببرهای محلی مانند زیرگونههای بازماندهٔ جزیره کوچکتر از گونههای جزیرهٔ اصلی اند این ممکن است به دلیل این پدیده باشد که بزرگی اندام به فضای محیط و احتمالاً میزان دسترسی به شکار بستگی دارد. تا آغاز هولوسین، ببرها در بورنئوهمین طور در جزیرهٔ پالاوان در فیلیپین زندگی میکردند.[۸]
جمجمه، کشیده شده توسط N. N. Kondakov.
ببرها اندامی عضلانی دارند بویژه اندامهای جلو، سر آنها هم بزرگ است. موهای بدن ببر چیزی میان سایههای نارنجی یا قهوهای و رنگ سفید، بویژه در نواحی پیشین اندام ببر است همچنین خطهای سیاه هم به وضوح بر روی بدن دیده میشود. صورت ببر موهای بلندی دارد این موها بویژه در نرها بلندتر است. مردمکِ دایرهای دارند و رنگ عنبیه آنها زرد است. گوشهای کوچک گِرد آنها از پشت علامتهای سیاه دارد که یک نقطهٔ سفید را دربر میگیرد. این نقطه، نقطهٔ چشم-مانند نام دارد[۱] که نقش مهمی در ارتباطات جانور بازی میکند.[۹]
الگوی خطهای بدن ببر برای هر یک از آنها مانند اثر انگشت، یکتا است، پژوهشگران از این ویژگی برای شناسایی آنها در محیط آزاد یا باغ وحش استفاده میکنند. کاربرد این خطها احتمالاً برای پنهان شدن است آنها به کمک این خطها میتوانند در میان سایهها یا چمنها برای شکار پنهان شوند. این خطها بر روی پوست ببر هم وجود دارد به عبارت دیگر اگر موهای بدن ببر تراشیده شود باز این الگو بر روی پوست دیده میشود.
ببرها در میان تمام گربه سانان از گوناگونی ابعاد بیشتری برخوردارند[۱۰] که ببرهای مازندران، بنگال و سیبری بزرگترین زیرگونههای ببر به شمار میروند. یک ببر نر بزرگسال متوسط که مربوط به شمال هند یا سیبری باشد نزدیک به ۱۰۰ تا۱۲۰ کیلوگرم سنگین تر از یک شیر بزرگسال نر است.[۱۰] طول ببرهای ماده از ۲۰۰ تا ۲۲۷ سانتیمتر و وزن آنها از ۶۵ تا ۱۸۰ کیلوگرم تغییر میکند همچنین بزرگترین طول جمجمهٔ آنها از ۲۶۸ تا ۳۱۸ میلیمتر است. طول بدن نرها از ۲۵۰ تا ۳۹۰ سانتیمتر، وزن آنها از ۹۰ تا ۳۶۵ کیلوگرم و بزرگترین طول جمجمهٔ آنها از ۳۱۶ تا ۳۸۳ میلیمتر است.[۱۱] به نظر میرسد که بزرگی اندام جمعیتهای مختلف ببرها به اقلیم منطقهٔ زندگی شان مربوط است (قانون برگمان) و میتوان آن را با تنظیم دمایی توضیح داد.[۱] یک ببر نر بزرگ سیبری میتواند به طول ۳٫۵ متر با در نظر گرفتن خمیدگیها و ۳٫۳ متر بدون خمیدگیها و به وزن ۳۶۳ کیلوگرم برسد. این اندازهها بسیار بزرگتر از ابعادی است که کوچکترین زیرگونهٔ ببر میتواند به آن برسد برای نمونه ببر سوماترایی میتواند به وزن ۷۵ تا ۱۴۰ کیلوگرم برسد. از کل طول بدن ببر، دم آن ۰٫۶ تا ۱٫۱ متر آن را از آن خود کرده است.[۱۲][۱۳] بلندی شانههای ببر از ۰٫۷ تا ۱٫۲۲ متر از زمین میرسد.[۲] بهترین رکورد وزن ببر در رکوردهای جهانی گینس، ۳۸۹ کیلوگرم است و از آن ببر بنگالی است که در ۱۹۶۷ شکار شد احتمالاً وزن زیاد آن به دلیل گاومیشی بوده که شب پیش خورده بوده است.[۱۴][۱۵]
در همهٔ گونهها، ببر ماده از ببر نر اندام کوچکتری دارد البته بحث اختلاف وزن نر و ماده بیشتر برای ببرهای بزرگ صورت میگیرد که این اختلاف تا ۱٫۷ برابر میتواند برسد.[۱۶] همچنین پنجهٔ جلویی ببر نر از ماده بزرگتر است. زیست شناسان از این تفاوت بزرگی پنجه در شناسایی رد و تشخیص جنسیت صاحب رد پا، بهره میبرند. بازشدگیهای استخوان بینی در شیرها بزرگتر از ببر است اما به دلیل گوناگونیهای فراوانی که در جمجمهٔ این دو جانور دیده میشود، تنها با دیدن ساختار فک پایینی میتوان، اطمینان حاصل کرد.[۱۷] جمجمهٔ ببر بسیار مانند شیر است.[۱۸]
۹ زیرگونه از ببر وجود دارد که سه تای آنها نابود شدهاست. که گذشتهٔ آنها به بنگلادش، سیبری، ایران، افغانستان، هند چین و آسیای جنوب شرقی باز میگردد همچنین ببرهای مربوط به سه جزیرهٔ اندونزی به شدت در خطرند. سه زیرگونهٔ باقیمانده به ترتیب جمعیت در فضای آزاد عبارتند از:
-
ببر بنگال که به آن ببر هندی هم میگویند که در هند، نپال، بوتان و بنگلادش زندگی میکند و فراوان ترین زیرگونه با جمعیتی کمتر از ۲۵۰۰ بزرگسال است. در سال ۲۰۱۱ جمعیت برآورد شده برای ببرها، ۱۵۲۰ تا ۱۹۰۹ در هند، ۴۴۰ در بنگلادش، ۱۵۵ در نپال و ۷۵ در بوتان است.[۱۹] این ببر در چمنزارهای آبرفتی، جنگلهای گرمسیری، جنگل درختان کوتاه، جنگلهای برگریز خشک و مرطوب و مناطق رویش کرنا زندگی میکند. طول سراسری ببر بنگال نر با در نظر گرفتن دم آن، ۲۷۰ تا ۳۱۰ سانتیمتر است درحالی که جنس مادهٔ آنها از ۲۴۰ تا ۲۶۵ سانتیمتر طول دارند. همچنین وزن جنس نر از ۱۸۰ تا ۲۶۰ کیلوگرم و وزن جنس ماده از ۱۰۰ تا ۱۸۵ کیلوگرم تغییر میکند.[۱][۲۰] در شمال هند و نپال، ببرها معمولاً بزرگترند برای مثال وزن جنس نر، میانگین ۲۳۵ کیلوگرم و ماده ۱۴۱ کیلوگرم است.[۲۱] در ۱۹۷۲ پروژهای در جهت نگهداری از ببرها و نگهداشتن منطقههایی با اهمیت زیستی به عنوان میراث ملی آغاز شد[۲۲] اما تقاضای بالا برای قاچاق استخوانها و برخی اندامهای ببر وحشی برای استفاده در طب سنتی چینی دلیلی شد برای بیشتر شدن فشار شکار غیرقانونی ببر در شبه قارهٔ هند.[۲۳] انجمن حفاظت از حیوانات وحشی هند اعلام کرده است که ۸۹۳ مورد شکار غیرقانونی ببر در بازهٔ سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۹ در هند انجام شده است که تنها گوشهای از شکار غیرقانونی واقعی و تجارت غیرقانونی است که در هند صورت میگیرد.[۲۴]
-
ببر هندوچین که به آن ببر کربت (Corbett) هم میگویند در کامبوج، چین، لائوس، میانمار، تایلند و ویتنام پیدا میشود. این گونهٔ ببر نسبت به ببر بنگال کوچکتر و تیره تر است. وزن نرهای آنها میان ۱۵۰ تا ۱۹۵ کیلوگرم و مادهها میان ۱۰۰ تا ۱۳۰ کیلوگرم است.[۱] جای زندگی آنها بیشتر در جنگلهای کوهستانی یا نواحی تپهای است. بر پایهٔ برآوردهای دولتی در مجموع حدود ۳۵۰ مورد از این زیرگونه در منطقه زندگی میکند که به شدت در خطر شکار غیرقانونی قرار دارند و یا به دلیل شکار بیش از اندازهٔ زنجیرهٔ خوراک آنها مانند گوزن و خوکهای وحشی، به شدت در خطر کمبود شکار (غذا) اند. همچنین مشکلاتی مانند درونزایی و از دست رفتن زیستگاه از دیگر مشکلات ببرهای این منطقه است. نزدیک به سه-چهارم ببرهایی که در ویتنام کشته میشوند صرف ساخت داروهای چینی میشوند.
-
ببر مالایی (جکسونی) این ببر که تا سال ۲۰۰۴ هنوز یک زیرگونهٔ جداگانه برای خود در نظر گرفته نمیشد به طور ویژه در جنوب شبهجزیرهٔ مالایا یافت میشوند. این دسته بندی تازه پس از پژوهشهای Luo et al از آزمایشگاه پژوهشهای گوناگونی ژنتیکی، بخشی از انستیتو ملی سرطان ایالات متحده آمریکا اعلام شد. بر پایهٔ اعلام رسمی شمار این جانوز ۵۰۰ مورد است که به شدت در خطر شکار غیرقانونی است. ببر مالایی دومین زیرگونه از نظر کوچکی اندام است که میانگین وزن نر آن ۱۲۰ کیلوگرم و میانگین وزن ماده آن ۱۰۰ کیلوگرم است. ببر مالایی یک نماد ملی در مالزی است و تصویر آن را میتوان بر روی لباس نظامی یا آرم برخی موسسهها مانند Maybank، بزرگترین موسسه مالی مالزی دید.
-
ببر سوماترایی تنها در جزیرهٔ اندونزیایی سوماترا پیدا میشود و یک گونه در معرض انقراض است.[۲۵] این ببر کوچکترین ببر زندهٔ جهان است که وزن نرهای آن ۱۰۰ تا ۱۴۰ کیلوگرم و وزن مادههای آن ۷۵ تا ۱۱۰ کیلوگرم است.[۱] اندام کوچک آنها به دلیل سازگار شدن با جنگلهای انبوه جزیرهٔ سوماترا، جایی که زندگی میکنند، و اندام کوچکتر شکار آنها است. جمعیت این ببر ۴۰۰ تا ۵۰۰ مورد برآورد شده که بیشتر در پارکهای ملی دیده میشوند. بررسیهای ژنتیکی وجود ژنی یکتا و ویژه در این ببر را نشان داده است که ممکن است منجر به گونهٔ تازهای از ببر شود، البته اگر منقرض نشود؛[۲۶] از این رو حفاظت از ببرهای این منطقه اولویت بیشتری پیدا میکند. تخریب زیستگاه مشکل اصلی جمعیت ببرهای منطقه است که گاهی در پارکهای حفاظت شده هم دیده میشود. در میان سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰ مرگ ۶۶ ببر گزارش شده است که تقریباً برابر با ۲۰٪ جمعیت آنها است.
-
ببر سیبری که به آن ببر آمور هم میگویند ساکن منطقهٔ پیرامون رود آمور-یوسوری از سرزمین پریمورسکی و خاباروفسک در شرق دور سیبری است.[۲۷] این جانور در میان بزرگترین جانوران خشکی جای دارد که برای نرها طول سر و بدن میان۳۰۰ تا۳۳۰ سانتیمتر و برای مادهها ۲۵۰ تا ۲۸۰ است که به این اندازه، طول دم بین ۶۰ تا۱۱۰ سانتیمتر را هم باید افزود. وزن ببر نر بزرگسال آن ۳۰۰ تا ۳۶۰ کیلوگرم و وزن مادهٔ بزرگسال ۱۲۰ تا۱۹۰ کیلوگرم است.[۱]پوشش بدن ببر سیبری بسیار ضخیم است و رنگ نمای بدن آن طلایی کمرنگ است و تعداد کمتری خط دارد. سنگین ترین ببر سیبری که تا کنون پیدا شده وزنی برابر با۳۸۴ کیلوگرم داشته که البته در درستی آن تردید وجود دارد.[۲] در سال ۲۰۰۵ بین ۳۳۱ تا ۳۹۳ ببر بزرگسال و کمتر از بزرگسال در منطقه وجود داشت که جمعیت ببرهایی که تولید مثل میکردند ۲۵۰ مورد بود. این جمعیت برای یک دهه ثابت نگه داشته شده بود اما بررسیها نشان داده که پس از سال ۲۰۰۵ شمار ببر روسی رو به کاهش است.[۲۸] در آغاز سدهٔ میلادی روابط تبارزایش این ببر مورد بازبینی قرار گرفت و شباهتهای بسیاری میان ببر سیبری و ببر مازندران پیدا شد و معلوم شد که ببر سیبری نزدیک ترین خانواده به ببر مازندران است و جد بسیار نزدیکی دارند.[۲۹]
-
ببر جنوب چین که به آن ببر شیامن یا ببر آموی هم میگویند در خطرترین گونهٔ ببر است و نام آن در فهرست ۱۰ جاندار در معرض نابودی قرار دارد.[۳۰] این گونهٔ ببر، یکی از گونههای کوچک است که طول نر و مادهٔ آن میان ۲٫۲ تا ۲٫۶ متر میباشد. وزن ببرهای نر میان ۱۲۷ تا ۱۷۷ کیلوگرم و وزن ببرهای ماده میان ۱۰۰ تا ۱۱۸ کیلوگرم است. از سال ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۷ هیچ ببر جنوب چینی دیده نشده است. اما در سال ۲۰۰۷ یک کشاورز یکی از این ببرها دید و برای مستندسازی عکس آن را با دوربین دستی گرفت.[۳۱][۳۲] اما بعدها معلوم شد که این عکس واقعی نیست بلکه از یک تقویم چینی برداشته شده است به این ترتیب خبر دیده شدن ببر به یک رسوایی بزرگ تبدیل شد.[۳۳][۳۴][۳۵] در ۱۹۷۷ دولت چین قانونی مبنی بر ممنوعیت شکار ببر تصویب کرد اما به نظر تصویب این قانون خیلی دیر انجام شده بود. چون ظاهراً این ببر در دنیای بیرون منقرض شده است. در حال حاضر ۵۹ ببر جنوب چین به صورت در قفس، وجود دارد که خود این ببرها از ۶ ببر بوجود آمدهاند از این رو تنوع ژنتیکی مربوط به این گونهٔ ببر در آنها دیده نمیشود. درحال حاضر تلاشهایی در جهت فرستادن این ببرها به دنیای بیرون در حال انجام است.
گونههای نابودشده[ویرایش]
تصویر شیببر، جنس نر (راست) و جنس ماده (چپ)
-
ببر بالی تنها در محدودهٔ جزیرهٔ اندوزیایی بالی زندگی میکرد و کوچک ترین زیرگونه بود. وزن نرهای آن ۹۰ تا ۱۰۰ کیلوگرم و وزن مادهها ۶۵ تا ۸۰ کیلوگرم بود.[۲] ببرهای بالی آن قدر شکار شدند تا اینکه برای همیشه نابود شدند. آخرین ببر بالی که دیده شد، یک ببر ماده بود که احتمالاً در ۲۷ سپتامبر ۱۹۳۷ در سامبار کیما، در غرب بالی کشته شد. هیچ ببر بالی در قفس هم وجود ندارد. ببر همچنان نقش مهمی در هندوئیسم بالی بازی میکند.
-
ببر مازندران که به آن ببر توران یا ببر هیرکانی هم میگویند در جنگلهای پراکنده و یا نزدیک رودخانهها در غرب و جنوب دریای خزر و احتمالاًآسیای مرکزی در تکلهمکان سینکیانگ زندگی می کرده است. این ببر تا آغاز دههٔ ۱۹۷۰ نابود نشده بود.[۳۶] ببر آمور از دید ژنتیکی نزدیک ترین گونهٔ زنده به ببر مازندران است.[۲۹]
-
ببر جاوه در محدودهٔ جزیرهٔ جاوه زندگی می کرده و تا میانهٔ دههٔ ۱۹۷۰ همچنان وجود داشته است.[۳۷] ببر جاوه از ببر بالی بزرگتر بود، وزن نرهای آن میان ۱۰۰ تا ۱۴۰ کیلوگرم و وزن مادهها ۷۵ تا ۱۱۵ کیلوگرم بود.[۳۸] پس از سال ۱۹۷۹ هیچ ببر جاوهای در گسترهٔ کوه بتیری دیده نشد.[۳۹]بررسیهایی که در گسترهٔ پارک ملی کوه هالیمون سالاک انجام شد به نشانههای دقیقی از ادامهٔ حیات ببرها در منطقه پیدا نکرد.[۴۰]
- برای آگاهی بیشتر مقالههای ببشیر و شیببر را هم نگاه کنید.
دورگه سازی در میان گربهسانان بزرگ از جمله ببر، نخستین بار در سدهٔ ۱۹ میلادی مورد توجه قرار گرفت، هنگامی که باغ وحشها برای بدست آوردن سود و توجه بیشتر تلاش میکردند گونههای عجیب تری را ارائه کنند.[۴۱] تولید مثل میان شیر و ببر (بیشتر ببر سیبری و ببر بنگال) باعث بوجود آمدن دورگههایی به نام شیببر و ببشیر میشود.[۴۲] در دورهای این دورگهها به فراوانی در باغ وحشها تولید میشدند اما امروزه به دلیل تاکید بر حفظ گونهها و زیرگونههای اصلی، چندان تمایلی به این کار نیست. البته در باغ وحشهای خصوصی در چین، همچنان دورگهها تولید میشوند.
شیببر از ارتباط میان شیر نر و ببر ماده بوجود میآید،[۴۳] این جانور رشد بسیار زیادی دارد چون ژن مربوط به کنترل رشد در آن وجود ندارد از این رو شیببر بسیار بزرگتر از پدر و مادر خود میگردد. شیببر رفتار و فیزیک هر دو پدر و مادر خود را دارد (نقطهها و خطها). شیببرهای نر توان باروری ندارند اما جنس مادهٔ آنها معمولاً از این توان برخوردار است. ۵۰٪ احتمال دارد که شیببر نر یال داشته باشد که اگر داشته باشد یال آن تنها به اندازهٔ نیمی از یال شیر نر واقعی خواهد بود. طول شیببرها بین ۳ تا ۳٫۶ متر (۱۰ تا ۱۲ پا) است و میتوانند وزنی میان ۳۶۰ تا ۴۵۰ کیلوگرم (۸۰۰ تا ۱۰۰۰ پوند) و حتی بیشتر، داشته باشند.[۴۳]
ببشیر جانوری کمیاب تر است که از ارتباط میان شیر ماده و ببر نر بوجود میآید.[۴۴]
گوناگونی رنگ[ویرایش]
یک کروموزم دگرچینهٔ مشهور باعث بوجود آمدن ببر سفید میشود، حیوانی که در دنیای وحش بیرون بسیار کمیاب است اما به دلیل شهرت در برخی باغ وحشها تولید میشود. تولید ببرهای سفید معمولاً موجب درونزایی میشود. ابتکارهای زیادی در جفت گیری میان ببرهای سفید و نارنجی و با گونههای مختلف صورت گرفت تا مشکلات موجود را حل کند اما در نهایت ببرهای سفیدی که به دنیا میآمدند با نارساییهای فیزیکی مانند کژپشتی همراه بودند.[۴۵][۴۶]
یک جفت ببر سفید در باغ وحش سنگاپور
علاوه بر این ببرهای سفید معمولاً انحراف چشم دارند. حتی ببرهای سفید سالم هم معمولاً به اندازهٔ ببرهای نارنجی بدست آمده از پدر و مادرهای مشترکشان عمر نمیکنند. دادههای مربوط به ببرهای سفید نخستین بار در سدهٔ ۱۹ میلادی ثبت شد.[۴۷] ببرهای سفید تنها هنگامی به دنیا میآیند کهکروموزم دگرچینهٔ کمیاب موجود در ببرهای سفید در هر دو پدر و مادر موجود باشد. برآورد شده که تنها یکی از ۱۰،۰۰۰ ببری که به صورت طبیعی به دنیا میآید، سفید است. ببر سفید یک زیرگونهٔ جدا نیست بلکه تنها یک گوناگونی رنگ است از آنجایی که ببر سفید در طبیعت تنها در میان ببرهای بنگال دیده شده است[۴۸] (و همهٔ ببرهای سفید در قفس هم از یک سو به ببر بنگال متصل اند) از این رو تصور بر این است که چیرگی ژنی که باعث سفید شدن ببرهای میشود تنها در ببر بنگال وجود دارد.[۴۵][۴۹] یکی از تصورهای نادرستی که وجود دارد این است که گمان شود ببرهای سفید به اندازهٔ ببرهای معمولی در خطر نیستند. گمان نادرست دیگر این است که برخلاف خطهای سیاهی که در بدنشان است باز تصور کنیم ببرهای سفید دچار زالی اند. تفاوت ببرهای سفید نسبت به دیگر ببرها علاوه بر خزهای سفید، داشتن چشمان آبی نیز است دلیل این پدیده یک جهش در یک اسید آمینه است که پروتئین SLC45A2 را حمل میکند.[۵۰]
یک ببر کمیاب طلایی در باغ وحش
بوفالو
علاوه بر آنچه گفته شد چیرگی در یک ژن میتواند باعث بوجود آمدن ببرهای بسیار غیرطبیعی «طلایی» شود، گاهی به این ببرها، نام «توت فرنگی» هم داده میشود. ببرهای طلایی، خزهایی به رنگ طلایی روشن، پاهایی رنگ و رو رفته (سفید) و خطهای نارنجی ضعیفی دارند. خز بدن اینها به نظر بسیار ضخیمتر از حالت طبیعی است.[۵۱] شمار بسیار اندکی ببر طلایی در جهان وجود دارد، در مجموع ۳۰ مورد. مانند ببرهای سفید ببرهای طلایی هم باید حتماً از یک سو به ببر بنگال وصل باشند. برخی ببرهای طلایی ژن ببرهای سفید را با خود به همراه دارند هنگامی که دو تا از این ببرها با هم جفت گیری کنند میتوانند ببر سفید بدون خط تولید کنند. هم ببر سفید و هم ببر طلایی میتوانند از ببر بنگال معمولی بزرگتر شوند.
دیگر رنگها[ویرایش]
تا کنون ببر سیاهی به صورت مستند دیده نشده است تنها یک استثنا وجود دارد که یک نمونهٔ مرده در سال ۱۸۴۶ در چیتاگونگ بررسی شده است.[۵۲]گزارشهای تایید نشدهای از ببر «آبی» و ببر خاکی رنگ هم وجود دارد. ببرهایی که بخش زیادی از بدنشان یا همهٔ آن سیاه باشد اگر در واقعیت وجود داشته باشند به عنوان یک جهش دانسته میشوند و نه یک گونهٔ جداگانه.[۴۵]
گستردگی بوم[ویرایش]
در گذشته، ببرها در سراسر آسیا از قفقاز و دریای خزر تا سیبری و جزایر اندونزیایی جاوه، بالی و سوماترا دیده میشدند. در بازهٔ سدهٔ ۲۰ میلادی، ببرهای غرب آسیا ناپدید شدند و محل زندگی آنها به باقی ماندهٔ زیستگاه محدود شد. امروزه باقی ماندهٔ زیستگاه ببرها از هند در غرب تا چین و آسیای جنوب شرقی کشیده شده است. شمال محدودهٔ زیستگاه آنها تا نزدیکی رود آمور در غرب سیبری کشیده شده است. امروزه تنها جزیرهٔ بزرگی که زیستگاه ببرها میباشد، سوماترا است.[۴]
ببرها در بازهٔ دههٔ ۱۹۴۰ میلادی از جزیرهٔ بالی، در دههٔ ۱۹۷۰ از پیرامون دریای خزر و در دههٔ ۱۹۸۰ از جزیرهٔ جاوه ریشه کن شدند. از دست رفتن زیستگاه، شکار غیرقانونی ببر و خوراک ببرها همگی فرایندهایی اند که منجر به خالی شدن جنگلها از ببر و دیگر پستانداران بزرگ در سراسر جنوب و جنوب شرق آسیا میشوند. از آغاز سدهٔ ۲۰ میلادی زیستگاه تاریخی ببرها تا ۹۳٪ کوچکتر شده و برآورد میشود که در دههٔ ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۷ زیستگاه آنها ۴۱٪ کوچکتر شده باشد.[۵۳]
باقی ماندهٔ سنگواره ببرها نشان میدهد که این جانور در بازهٔ پلیستوسن و هولوسین در بورنئو و پالاوان در فیلیپین حضور داشتهاند.[۵۴][۵۵]
ببرها میتوانند در گونههای مختلفی از زیستگاه زندگی کنند این زیستگاهها حتماً باید به اندازهٔ کافی امکان استتار و دسترسی کافی به آب و شکار داشته باشند. ببرهای بنگال در جنگلهای گوناگونی زندگی میکنند از جملهٔ آن میتوان به جنگلهای مرطوب، همیشهسبز و نیمه همیشهسبزِ آسام و شرق بنگال، نواحی مردابی کرنای دلتای رود گنگ، جنگل برگریز نپال، و جنگل گیاهان با برگهای نوک تیز گهات غربی اشاره کرد. علاوه بر اینها ببرها را گاهی میتوان در چمنزارها، ساوانا، جنگلهای تایگا و زیستگاههای سنگی هم دید. در مقایسه با شیرها، ببرها زیستگاههای با گیاهان انبوه که استتار در آن آسان تر است را بیشتر دوست دارند. در این صورت، تنها زندگی کردن ببرها در مقایسه با گلهای زندگی کردن شیرها یک کاستی دانسته نمیشود. بنابراین زیستگاه ببرها باید غار یا درختانی با حفرههای بزرگ یا پوشش گیاهی انبوه که بتوانند در میان پوشش رنگهای آن پنهان شوند، را داشته باشند.[۵۶]
زیست و رفتار[ویرایش]
ببرهای بزرگسال بیشتر دوست دارند تنها زندگی کنند تنها در حالتی که شرایط ویژهای مانند فراوانی شکار برقرار شود به صورت دسته جمعی زندگی میکنند. ببرهای هم جنس تلاش میکنند که جابجاییهایشان را قلمرو مشخصی که در آن نیازهایشان فراهم میشود، محدود کنند. ببرهایی که محدودههای مشترک در قلمروشان دارند به خوبی از رفتارها و حرکتهای یکدیگر آگاهاند.[۵۲]
گستردگی قلمرو یک ببر بیشتر به فراوانی شکار بستگی دارد که برای ببرهای نر، دسترسی به ببرهای ماده هم از عوامل تعیین کنندهٔ گستردگی قلمرو است. قلمرو یک ببر ماده حدود ۲۰ کیلومتر مربع است درحالی که قلمرو ببرهای نر بسیار گستردهتر است و تا ۶۰ تا ۱۰۰ کیلومتر مربع هم میرسد. البته ببرهای نر دوست دارند که قلمروشان با چند ببر ماده نقطهٔ اشتراک داشته باشد.[۵۷]
ببرها، شناگران ماهری اند و بیشتر میبینیم که در آبگیرها، دریاچهها و رودخانهها در حال شنایند. در میان گربه سانان بزرگ، تنها جگوارها مانند ببر علاقهٔ زیادی به شنا دارند.[۵۸] آنها میتوانند عرض یک رودخانه به طول ۶ تا ۷ کیلومتر یا در طول یک روز، مسافتی به طول ۲۹ کیلومتر را شنا کنند.[۵۶] ببرها در هنگام گرمای شدید روز در آبگیرها خنک میشوند همچنین میتوانند شکار خود را از آب بگیرند و یا در آب با خود ببرند.
روابط میان ببرها کمی پیچیده است آنها به نظر از هیچ قانونی مربوط به قلمرو پیروی نمیکنند برای مثال با اینکه ببرها تلاش میکنند از یکدیگر پرهیز کنند اما دیده شده که هم نرها و هم مادهها شکار را میان یکدیگر به اشتراک بگذارند، این به اشتراک گذاری معمولاً با جنس مخالف یا تولهها انجام میشود. برای نمونه جورج شالر دیده است که یک ببر نر یک شکار را با دو ببر ماده و چهار تولهشان شریک شده است. ببرهای ماده دوست ندارند که یک ببر نر به تولههایشان نزدیک شوند اما در پدیدهای که جورج شالر از نزدیک دید، ببرهای ماده هیچ تلاشی برای محافظت یا دور نگاه داشتن تولههایشان از ببر نر نداشتند، احتمالاً این ببر نر پدر تولهها بوده است. اما استفان میلز در کتاب «ببر» (Tiger) گفته است که ببرهایی که با هم هیچ نسبتی ندارند هم ممکن است با هم در یک شکار سهیم شوند. این پدیده در پارک ملی رانتامبور دیده شده بود:[۵۹]
دیده شد که یک ببر مادهٔ چیره به نام پادمینی یک نیلیگاو نر به وزن ۲۵۰ کیلوگرم را شکار کرده بود. شاهدان، ببر را بلافاصله پس از سپیده دم به همراه سه تولهٔ ۱۴ ماهه اش بر سر شکار دیدند. آنها برای ۱۰ ساعت بدون مزاحم بودند. در طول این بازهٔ زمانی، دیگر اعضای خانواده که عبارت بود از دو ببر مادهٔ بزرگسال و یک ببر نر بزرگسال، به یکدیگر (پادمینی و تولههایش) پیوستند. تا ساعت ۳ حدود ۹ ببر بر سر شکار بود.
ببرهای ماده تلاش میکنند قلمروشان را به گونهای ترتیب دهند که نزدیک قلمرو مادرشان باشد همپوشانی قلمرو مادر با تولههایش با گذر زمان کاهش مییابد. اما ببرهای نر تلاش میکنند قلمروشان به دور از ببرهای مادهٔ خانواده باشد و این تعیین قلمرو در سن جوانتری تعیین میشود. یک ببر نر جوان قلمرو خود را در جایی بدون ببر نر دیگر، میسازد اگر هم در محدودهٔ ببر نر دیگر قرار گیرد تنها تا زمانی باقی میماند که به اندازهٔ کافی بزرگ و قوی شود که بتواند ببر نر میزبان را به چالش بکشد. بیشتر نرخ مرگ و میر (۳۰ تا ۳۵٪ در سال) میان ببرهای جوانی که به تازگی از قلمرو کودکی خود جدا شدهاند و به دنبال قلمروی از آن خود میگردند، دیده میشود.[۵۹]
واکنش ببر هنگام دیدن جنس ماده
ببرهای نر معمولاً نسبت به ورود جنس نر در قلمروشان بیشتر واکنش نشان میدهند تا ببرهای ماده نسبت به ورود جنس ماده، این اندرکنش در ببرهای ماده بیشتر به ترساندن محدود میشود اما در ببرهای نر به خشونت کشیده میشود. دیده شده که ببر شکست خورده برای نشان دادن پذیرش شکست بر روی کمر خود غلت میخورد یا به صورت فرمانبردار شکم خود را نشان میدهد.[۶۰] هنگامی که پیروز میدان مشخص میشود ببر پیروز یک ببر فرمانبردار را در قلمرو خود میپذیرد تا زمانی که آنها دور از هم زندگی میکنند.[۵۹] خشن ترین ستیزها هنگامی روی میدهد که پای یک ببر ماده دردوره فحلی در میان باشد که نتیجهٔ ستیز به مرگ یکی از دو ببر میرسد، البته چنین پدیدهای کمتر روی میدهد.[۵۹][۶۰]
یک ببر نر برای مشخص کردن مرزهای قلمرو اش، با پاشیدن ادرارش به درختان[۶۱][۶۲][۶۳] یا ترشحات کیسههای مقعدی یا با علامت گذاشتن با مدفوع، مرزهای قلمرو را تعیین میکند. ببر نر با دیدن جنس ماده و بو کردن ادرار ماده برای بررسی باروری آن، چهرهٔ ویژهای به خود میگیرد. ببرها مانند دیگر گربه سانان میغرند این غرش ببرها میتواند هم برای نشان دادن خشونت باشد و هم غیر آن.
در گذشته برای برآورد جمعیت ببرها با استفاده از گچ، رد پای ببر را نشانه گذاری میکردند. البته اعتراض شد که این روش چندان دقیق نیست.[۶۴]روشهای دیگر برای بررسی ببرها در حیات وحش عبارتند از استفاده از دوربین برای به دام انداختن ببر، روشهای بر پایهٔ دیانای و روشهای رادیویی.
نحوه زندگی و شکار[ویرایش]
در دنیای وحش ببرها بیشتر از جانوران اندازهٔ بزرگ و متوسط تغذیه میکنند. بیشتر پژوهشها نشان داده که ترجیح ببرها به شکار سم داران با کمینهٔ وزن ۹۰ کیلوگرم است.[۶۵][۶۶] شکارهای ببر به ترتیب میزان علاقه عبارتند از: آهوی قهوهای، گوزن خالدار، آهوی باتلاق، گراز وحشی، نیلیگاو، بوفالوی آبی وگاومیش (بوفالوی اهلی) که بسیاری در هند یافت میشوند.[۶۵] گاهی هم ببرها به شکار درندگان دیگر از جمله سگ، پلنگ، پایتون هندی، خرس تنبل و تمساح میروند. در سیبری خوراک اصلی ببر نوعی گوزن بومی شرق آسیا و گراز وحشی است (نزدیک ۸۰٪ شکارهای ببر) پس از آن گوزن ژاپنی، موس، شوکای سیبری و آهوی ختن در فهرست شکار قرار دارد.[۶۷] در سوماترا، آهوی قهوهای، آهوی فریادکش، گراز وحشی و تاپیر مالایی شکارهای اصلی ببر اند.[۶۸][۶۹] ببر مازندران هم از کل سکایی، شتر، ویسنت قفقاز، غژگاو و اسب وحشی تغذیه میکرد. ببرها هم مانند دیگر درندگان اگر فرصتش پیش آید جانوران کوچک را هم شکار میکنند از جمله میتوان به میمون، طاووس و دیگر پرندگانی که بیشتر روی زمین اند، خرگوش صحرایی، تشی و ماهی اشاره کرد.[۶۵]
فیلهای بزرگسال برای اینکه شکار ببر باشند خیلی بزرگ اند اما با این حال دیده شده که میان ببر و فیل اندرکنشهایی صورت گیرد.[۷۰] کرگدن به دلیل داشتن اندام بسیار بزرگ، پوست بسیار ضخیم و خوی تند شکار بسیار دشواری برای یک ببر است اما یک بار در موردی دیده شد که یک ببر یک کرگدن هندی را شکار کند.[۷۱]
ببر هنگامی که پیر یا زخمی میشود و توان شکار عادی خود را ندارد به سراغ انسان میرود. چنین الگوی رفتاری در هند دیده شده است. تنها یک مورد استثنا وجود داشت که در جنگل سونداربانسیک ببر سالم به شکار ماهیگیران و روستاییان میرفت. به این ترتیب انسان کوچکترین بخش از زنجیرهٔ غذایی ببر را تشکیل میدهد.[۷۲] گاهی هم ببرها برای بدست آوردن فیبر غذایی، گیاهخوار میشوند. میوهٔ درخت Careya arborea گیاه مورد علاقهٔ ببر است.[۷۳]
ببرها معمولاً هفتهای یکبار به شکار بزرگ میروند.[۷۴]
غرشهای سهمگین ببرهای نر در فصل جفت یابی، میتواند برای جلب توجه مادهها به کار رود و بویی که مادهها به هنگام علامت گذاری از خود بر جای میگذارند، جفت گیری ببرها معمولاً در زمستان صورت میگیرد هر دو تا سه سال یکبار بچه میزاید. دوران آبستنی آنها در حدود ۱۰۵ تا ۱۱۳ روز است. معمولاً دو یا سه قلو میزایند ولی تعداد بچهها تا ۶ نیز دیده شده است. بچههایی که تازه متولد میشوند به اندازه یک گربه اهلی و به وزن ۱۴۰۰ گرم هستند و بعد از ۲ هفته چشم باز میکنند. بچهها به سرعت رشد کرده و بعد از یک ماه کمکم به دنبال مادر خود راه میافتند. تا شش ماهگی از شیر مادر تغذیه میکنند و تا یکی دو سال با مادر میگردند ولی تا سه سالگی در حدود لانه میمانند و بعد از آن به نقاط دیگر میروند. در سن چهار سالگی از لحاظ جنسی بالغ میشوند.
قلمرو و گروه[ویرایش]
ببرها، چه نر و چه ماده، منطقهٔ بزرگی را به عنوان قلمرو انتخاب میکنند و آن را با روشهای گوناگون علامت گذاری میکنند. ببرهای ماده قلمروی کوچکتری دارند و قلمرو آنها میتواند با هم همپوشانی داشته باشد و در قلمرو ببر نر قرار بگیرد. یا میتوان گفت قلمرو یک ببر نر میتواند از قلمرو چندین ماده تشکیل شده باشد. البته این موضوع در رابطه با ببرهایی که قلمرو بزرگتری دارند، بیشتر مصداق پیدا میکند. ببرها به شدت بر سر تصاحب مادهها و قلمرو با یکدیگر درگیر میشوند و میتوانند یکدیگر را به شدت مجروح کنند.
رژیم غذایی و شکار[ویرایش]
ببرها معمولاً هفتهای یکبار به شکار بزرگ میروند.[۷۵] ببرها با توجه به امنیت قلمروشان، تصمیم میگیرند که روزها شکار کنند یا شبها به دنبال طعمه بگردند. البته اغلب ببرها شب شکارند. ببرها معمولاً با اتکا به وزن بالا و پنجههای نیرومندشان بر روی طعمه میپرند و طعمه را به گونهای زمین میزنند که شانس بسیار کمی برای فرار داشته باشد. ببرهای بزرگ با ضربهٔ مهلکی گردن شکار را میشکنند و باعث خفگی آن میشوند. گاهی اوقات هم گلوی طعمه را به سرعت به دندان میگیرند تا خفه شود. ببرها با همین قدرت بی نظیرشان جانورانی به بزرگی فیل یا کرگدن را از پا درمی آورند. اما طعمههای متداول ببر، پستانداران متوسط تا بزرگ نظیر گوزن، مرال، شوکا، آهو، گراز، جگوار و پرندگان یا خزندگان هستند. در مواقع کمبود غذا نیز به دامهای اهلی مانند گاو و گاومیش حمله میکند.
«روز جهانی ببر»[ویرایش]
روز ۲۹ ژوئیه برابر با ۷ مرداد به نام «روز جهانی ببر» نامگذاری شدهاست تا توجه به نجات نسل ببرها از خطر نابودی گونهای جلب شود.[۷۶]
منابع