وبلاگ دانش اموزی سین تیا کشیشیان

دانش اموز کلاس ششم دبستان دخترانه ی تونیان

وبلاگ دانش اموزی سین تیا کشیشیان

دانش اموز کلاس ششم دبستان دخترانه ی تونیان

درباره بلاگ
وبلاگ دانش اموزی سین تیا کشیشیان

در این وبلاگ سعی خواهم کرد پروژه های درسی خود را با همکلاسی هایم و دیگر دانش اموزان به اشتراک بگذارم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۱۵

کوهنوردی

کوهنوردی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
Ortler Ascent - South Tyrol.jpg


به بالا رفتن یا پایین آمدن به صورت پیاده از ارتفاعات طبیعی کوهنوردی گفته می‌شود. کوهنوردی می‌تواند به صورت راهپیمایی، کوه‌روی، کوهپیمایی و صعود به قلل مختلف و یا
 صخره‌نوردی انجام گیرد. کوه: به ارتفاعات بیش از ۶۰۰ متر از زمین‌های اطراف هر منطقه کوه گفته می‌شود. قله: بلندترین قسمت هر کوه را قله می‌گویند. یک کوه می‌تواند یک یا چند قله داشته باشد که در یک خط الراس قرار گرفته اند. معمولاً به بلندترین قله، قلهٔ اصلی گفته می‌شود و سایر قلل در یک خط الراس را قله‌های فرعی می‌نامند. در کوهنوردی شرط سنی وجود ندارد. در ضمن این رشته ورزشی سن بازنشستگی هم ندارد. هر کسی با هر توانایی می‌تواند به عنوان تفریح یا انجام کار حرفه ایی به کوه برود.کوهنوردی یکی از ورزش‌ها یا از جمله تفریحات است. برای برخی نیز کوهنوردی به عنوان شغل اصلی یا بخش الزامی شغل اصلی است.


سین تیا کشیشیان
۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۱۳

والیبال

والیبال

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
والیبال
بازی تیم‌های ایتالیا و روسیه در سال ۲۰۰۵
بالاترین نهاد ورزشی اف‌آی‌وی‌بی
نخستین مسابقه ۱۸۹۵، هولیوک، ماساچوست
 ایالات متحده آمریکا
مشخصات
تماس ندارد
اعضاء تیم ۶ نفر در هرتیم
تفکیک جنسیت بله (جداگانه)
رده‌بندی ورزش تیمی، بازی توپی
تجهیزات توپ والیبال، تور
محل برگزاری داخل سالن، ساحل، چمن
المپیک از المپیک ۱۹۶۴ توکیو - تاکنون
پارالمپیک دارد
کشور یا منطقه سراسر جهان

والیبال (به انگلیسیVolleyball) یک ورزش تیمی و ششمین ورزش محبوب،[۱] و گسترده‌ترین ورزش در بیشتر کشورهای جهان است[۲]که در آن بازیکنان در دو تیم شش نفره، در دو سوی توری قرار می‌گیرند و تلاش می‌کنند تا طبق قوانین بازی، توپ را از روی تور در زمین تیم مقابل فرودآورند. طول زمین والیبال ۱۸ متر و عرض آن ۹ است. هرتیم باید ۳ ست (یا دست) از ۵ پنج ست بازی را برنده، تا بتواند پیروز مسابقه شود.

والیبال در سال ۱۸۹۵ در کشور آمریکا و توسط ویلهام مورگان ابداع شد. سپس به سرعت فراگیر شد؛ به‌طوری که در المپیک ۱۹۶۴ توکیوبرای نخستین بار در برنامه بازی‌های المپیک قرار گرفت و امروزه تقریباً در تمام دنیا بازی می‌شود. این رشته تقریباً برای تمام گروه‌های سنی مناسب است و وسایل بازی شامل توپ و تور است. امروزه، بیش از ۸۰۰ میلیون بازیکن والیبال در سراسر جهان وجود دارند، که ۴۶ میلیون نفر از آنها از ایالات متحده آمریکا هستند.[۳]

قهرمانی والیبال جهان قدیمی‌ترین و مهم‌ترین رویداد والیبال پس از المپیک است که هر چهار سال یک‌بار با شرکت تیم‌های ملی والیبال مردان و زنان برتر دنیا در یکی از کشورهای جهان برگزار می‌شود. علاوه بر این، جام جهانی والیبال، لیگ جهانی والیبال و جام بزرگ والیبال قهرمانان جهان به‌ترتیب معتبرترین تورنومنت‌های والیبال در جهان هستند. لیگ‌های متعددی از جمله لیگ والیبال مردان ایتالیا و پرو آ در کشورهای مختلف به‌وجود آمده‌اند که جزو مسابقات داخلی آن کشور محسوب می‌شوند.


سین تیا کشیشیان
۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۱۳

دریای عمان

دریای عمان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مختصات۲۵° شمالی ۵۸° شرقی

دریای عمان و غرب دریای عرب
بندر گوادر در سواحل پاکستان در دریای عرب

دریای عُمان (به عربیخلیج عمان) در جغرافیای امروز به پهنه‌ای آبی گفته می شود که خلیج فارس را از طریق شرق تنگه هرمز به دریای عرب یا دریای مکران وصل می کند. سواحل شرقی ایران در شمال این دریا وسواحل شمال عمان و بخش کوچکی از امارات در جنوب آن جای دارند. بطور رسمی در سازمانهای بین المللی و زبان‌های دیگر آن را خلیج عمان می‌نامند. اما در جغرافیای اسلامی دریای عمان نام دارد که در قدیم شامل منطقه فعلی دریای عرب نیز می شده است و گاهی به آن دریای مکران و دریای اخضر نیز می گفته اند.


حد و مرز[ویرایش]

Locatie Arabische Zee
ساحل جنوبی دریای عمان

بر اساس تعریف سازمان بین‌المللی آب‌نگاری مرز شمال غربی خلیج عمان خطی است که رأس لیمه (25°57'N) در ساحل شبه‌جزیره عربستان را به رأ س الکوه (25°48'N) در ساحل ایران متصل می‌کند و مرز جنوب غربی آن خطی است که رأس‌الحد (22°32'N) در پیشرفته‌ترین برآمدگی جنوب شرقی شبه‌جزیره عربستان، را به جیوانی (61°43'E) در ساحل پاکستان متصل می‌کند.[۱]

نامهای تاریخی[ویرایش]

در نقشهٔ امپراطوری ایران، ۱۱۲۶ خورشیدی، دریای پارس، نام آب‌های آزاد جنوب شرقی ایران است.

در منابع تاریخی قدیمی تر تمام پهنه این خلیج و دریای عرب فعلی را مجموعا به نام‌های دریای مکران و بحر اخضر و در بعضی منابع اروپایی قدیم با نام دریای اریترا و دریای رومیروم و دریای هندوس نیز یاد کرده اند که گاهی به کل اقیانوس هند و پهنه‌های آبی مرتبط با آن نیز گفته می‌شده است. نام این دریا به همراه دریای عرب امروزی از سوی جغرافی نویسان مسلمان، هندی هاو پارسیان مُکران -مکران که گویا تغییر یافته(مهی خوران) است و اروپائیان با تلفظ Mecran- Makran بکار برده اند." گاهی اوقات دریای مکران آبهای کل جنوب ایران و پاکستان فعلی قلمداد شده و دریای عمان نیز به سواحل عمان اطلاق شده است عمانا"ی تاریخی در واقع نام یکی از شهرهای جنوب ایران و در فاصله غرب چابهار فعلی و بندر جاسک قرار داشته است. نگاه شود( به نقشه پریپلوس ). [۲] حاکمیت بی چون و چرای ایران در دو سوی آب های خلیج فارس و دریای مُکران و جزایر این دو دریا در طول تاریخ چند هزار ساله مسأله‌ای انکارناپذیر است.[۳] بندر راهبردی چابهار که تنها بندر اقیانوسی ایران است نیز در شمال این دریا قرار دارد و نزدیک‌ترین و آسان‌ترین راه دسترسی کشورهای آسیای میانه (که محصور در خشکی‌اند) به آبهای آزاد است. خورهای دریای عمان کمتر از خورهایخلیج فارس است. قرار است کریدور شمال-جنوب ایجاد و راه آهنی از بندر چابهار تازاهدان و از آنجا به افغانستان و همچنین به راه آهن مشهد بافق وصل شود.

دریای اریترا+ عمانا+ پارس دریا

سین تیا کشیشیان
۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۱۱

خلیج فارس

خلیج فارس

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مختصات۲۷° شمالی ۵۱° شرقی

«خلیج ایران» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای دیگر استفاده‌ها، خلیج ایران (ابهام‌زدایی) را ببینید.
نام بین‌المللی:
خلیج فارس
Persian Gulf

نام تاریخی دریای پارس
پرسیکون کاای تاس
سینوس پرسیکوس
موقعیت جغرافیایی جنوب غربی آسیا، منطقه خاورمیانه
مساحت ۲۵۱٬۰۰۰ کیلومتر مربع
منطقه اقیانوس هند
سرچشمه نخستین دریای عمان
ژرفای بیشینه ۹۰ متر
ژرفای میانگین ۵۰ متر
درازای بیشینه ۹۸۹ کیلومتر
کشورهای ساحلی ایران ایران
عمان عمان
قطر قطر
عربستان سعودی عربستان
کویت کویت
بحرین بحرین
امارات متحده عربی امارات متحده عربی
عراق عراق
منابع مهم منابع سرشار نفت و گاز
مناقشات بین‌المللی این قسمت از دریاها عموماً خلیج فارس نام دارد.

خلیج فارس (شاخاب پارس یا دریای پارس)، آبراهی است که در امتداد دریای عمان و در میان ایران و شبه‌جزیره عربستان قرار دارد. مساحت خلیج فارس ۲۳۷٬۴۷۳ کیلومتر مربع است،[۱] و پس از خلیج مکزیک و خلیج هادسون سومین خلیج بزرگ جهان بشمار می‌آید. خلیج فارس از شرق از طریق تنگه هرمز و دریای عمان به اقیانوس هند و دریای عرب راه دارد، و از غرب به دلتای رودخانه اروندرود، که حاصل پیوند دو رودخانهٔ دجله و فرات و پیوستن رود کارون به آن است، ختم می‌شود.[۲] کشورهای ایران، عمان، عراق، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین در کناره خلیج فارس هستند. در این میان سواحل شمالی خلیج‌فارس تماماً در جغرافیای سیاسی ایران قرار دارند.[۳] به سبب وجود منابع سرشار نفتو گاز در خلیج فارس و سواحل آن، این آبراهه در سطح بین‌المللی، منطقه‌ای مهم و راهبردی بشمار می‌آید.

نام تاریخی این خلیج، در زبان‌های گوناگون، ترجمه عبارت «خلیج فارس» یا «دریای پارس» بوده‌است. هم چنین در تمام سازمان‌های بین‌المللی نام رسمی این خلیج، «خلیج فارس» است اما برخی از کشورهای عربی در دهه‌های اخیر آن را خلیج ع رب ی یا به سادگی، خلیج می‌نامند.[۴] سازمان آب‌نگاری بین‌المللی از نام خلیج ایران (خلیج فارس) برای این خلیج استفاده می‌کند.[۵]


تاریخچه پیدایش خلیج فارس

زمین شناسان معتقدند که در حدود پانصدهزار سال پیش، صورت نخستین خلیج فارس در کنار دشت‌های جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان، بر اثر تغییر و تحول در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را یافت. خلیج فارس در آغاز، بسیار پهناور بوده به طوری که تا اواخر دوره سوم زمین‌شناسی بیشتر جلگه‌های برازجان، بهبهان و خوزستان ایران تا کوه‌های زاگرس در زیر آب بوده‌اند.[۶]

ویژگی‌های جغرافیایی خلیج فارس

جغرافیای مکانی

موقعیت جغرافیایی خلیج فارس در خاورمیانه
تصویر ماهواره‌ای از خلیج فارس که توسطناسا تهیه شده است

خلیج فارس در ۲۴ تا ۳۰ درجه و ۳۰ دقیقه عرض شمالی و ۴۸ تا ۵۶ درجه و ۲۵ دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد. این خلیج توسطتنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد مرتبط است. از بین کشورهای همسایه خلیج فارس، کشور ایران بیشترین مرز آبی مشترک را با خلیج فارس دارا می‌باشد. طول مرز آبی کشور ایران با خلیج فارس، با احتساب جزایر در حدود ۱۸۰۰ کیلومتر و بدون احتساب جزایر در حدود ۱۴۰۰ کیلومتر می‌باشد.[۷] طول خلیج فارس از تنگه هرمز تا آخرین نقطه پیشروی آن در جهت غرب در حدود ۸۰۵ کیلومتر است. عریض ترین بخش خلیج فارس ۱۸۰ مایل (۲۹۰ km) می‌باشد. عمیق ترین نقطه خلیج فارس با عمق ۹۳ متر در ۱۵ کیلومتری تنب بزرگ و کم عمق ترین نقطه آن با عمقی بین ۱۰ تا ۳۰ متر در سمت غرب می‌باشد. همچنین جزایر متعددی در خلیج فارس وجود دارند.

محدوده رسمی و بین‌المللی مرزهای آبی خلیج فارس بر اساس اعلام سازمان آبنگاری بین‌المللی:[۸] محدوده شمال شرقی دریای عمان". خط Ràs Limah (25°57'N) شبه جزیره عربی and Ràs al Kuh (25°48'N) ساحل ایران [۳]

زمین‌شناسی منطقه

از دیدگاه زمین‌شناسی، خلیج فارس فرونشست زمین ساختی کم عمقی است که دوره ترشیری پیش در حاشیه جنوبی رشته کوه زاگرس تشکیل شده‌است. در واقع این دریا بازمانده گودال بزرگی است که از دوران گذشته زمین شناختی زیر تاثیر فشار ناشی از آتش فشان‌های فلات ایران بوده و پایداری فلات عربستان در مقابل این واکنش‌های تکتونیکی سبب ایجاد و توسعه پهنا-ژرفای آن شده‌است. شدیدترین چین خوردگی‌های دوران پلیو پلیستوسن، کرانه‌های شمالی خلیج فارس (زاگرس) را چین داده‌است. میزان این چین خوردگی‌ها که در خشکی‌های کشور ایران شدید است با شیب‌های کمتر به طرف دریا ادامه پیدا می‌کند به طوری که در دریا این شیب به ۱۰ تا ۲۰ درجه می‌رسد. محور اصلی خلیج فارس نیز یکی از پیامدهای زمین ساختی پدیده چین خوردگی زاگرس است که در دوران پلیو پلیستوسن شکل گرفته‌است. در پایان دوره پلیوسن، سطح دریا احتمالاً ۱۵۰ متر بالاتر از سطح کنونی بوده‌است. این سطح در حدود ۱۰۰،۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و به تدریج به سطح کنونی رسیده‌است که آثار آن به صورت پادگانه‌های دریایی و سخا، در کرانه‌های جنوبی خلیج فارس بر جای مانده‌است.[۹][۱۰]

زمین ریخت‌شناسی

ژرفاسنجی خلیج فارس

از نظر ریخت‌شناسی، خلیج فارس نامتقارن بوده و شیب سواحل جنوبی آن ملایم تر از شیب سواحل شمالی است. کرانه جنوبی خلیج فارس، به ویژه در شرق شبه جزیره قطر، منطقه وسیع و کم عمقی است (۱۰ تا ۲۰ متر) که بطور عمده با ریخت‌شناسی بست، محیط تبخیری و منطقه جزر و مدی مشخص است. خلیج فارس از رسوبات سخت و بلند با اشکال خطی ساخته شده و با واسطه یک دشت ساحلی باریک با دریا در ارتباط است. جزایر ایرانی خلیج فارس بصورت پشته‌های کشیده و موازی ساحل که در واقع دنباله رشته کوه زاگرس هستند که بر اثر بالا آمدن آب بشکل جزیره درآمده‌اند مانند قشم و کیش و یا اینکه کم و بیش دایره‌ای شکل هستند مانند هرمز و ابوموسی که گنبدهای نمکی سری هرمز هستند. سطح جزایر خلیج فارس از رسوبات تخریبی و مارن تشکیل شده‌است که کم و بیش صدف دارند. خاک این جزایر عمدتاً شور یا حاوی گچ است که در نتیجه رشد گیاهان را به گونه‌های خاص محدود می‌کند. شکل ساحلی خلیج فارس در مجاورت ایران از نوع طولی است که موازی با محور ارتفاعات مجاور است که گاهی تراکم آبرفت‌ها فاصله زیادی بین خط ساحل و ارتفاعات زاگرس ایجاد کرده مانند جلگه بوشهر، و گاهی دامنه تاقدیس‌ها در خط ساحلی قرار گرفته‌اند مانند غرب خور موج.[۱۱][۱۲]

سین تیا کشیشیان
۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۱۰

دریای خزر

دریای خزر

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
نام رسمی و بین‌المللی:
دریای کاسپین
Caspian Sea

نام تاریخی کاسپی، هیرکانی، تبرستان، قزوین، گیلان، آبسکون، کبود، وُئوروکَشَ، فراخ‌کرت، ساری، دیلم، دیلمستان، باب‌الابواب، خراسان، گرگان، مازندران
موقعیت جغرافیایی ۴۰° شمالی ۵۱° شرقیمختصات۴۰° شمالی ۵۱° شرقی
مساحت ۳۷۰٬۰۰۰ تا ۴۲۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع(با توجه به عوامل متغیر)[۱]
مجموع خطوط ساحلی ۶۵۰۰ کیلومتر[۲]
ژرفای بیشینه ۱۰۲۵ متر
ژرفای میانگین ۱۸۷ متر
کشورهای ساحلی  ایران
 روسیه
 ترکمنستان
 قزاقستان
 جمهوری آذربایجان
گونه جانوری انواع ماهیان خاویاری
منابع مهم ذخایر نفت و گاز
مناقشات بین‌المللی مناقشات راجع به میزان مالکیت این دریا بین کشورهای هم جوار، در طول یک دهه گذشته جریان دارد.

دریای خَزَر[۳] یا دریای مازَندَران[۴] یا دریای کاسپیَن[۵][۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳] ، پهنه‌ای آبی است که از جنوب به ایران، از شمال به روسیه، از غرب به روسیه و جمهوری آذربایجان و از شرق به جمهوری‌های ترکمنستان و قزاقستان محدود می‌شود.

دریای خزر که گاهی بزرگترین دریاچه جهان و گاهی کوچکترین دریای خودکفای کره زمین طبقه‌بندی می‌شود، بزرگترین پهنه آبی محصور در خشکیاست. طول آن حدود ۱۰۳۰ تا ۱۲۰۰ کیلومتر و عرض آن بین ۱۹۶ تا ۴۳۵ کیلومتر است. سطح دریای خزر پائین‌تر از سطح دریاهای آزاد است و اکنون (ابتدای سده بیست‌ویکم) ۲۶٬۵ تا ۲۸ متر پایین‌تر از سطح دریا است. خط ساحلی دریا حدود ۷ هزار کیلومتر، مساحت آن ۳۷۱ تا ۳۸۶ هزار کیلومترمربع و حجم آب آن نیز ۷۸۷۰۰ کیلومترمکعب است.

دریای خزر در گذشته بخشی از دریای تتیس بود که اقیانوس آرام را به اقیانوس اطلس متصل می‌کرد. از حدود ۵۰ تا ۶۰ میلیون سال پیش به تدریج راه این دریا ابتدا به اقیانوس آرام و سپس به اقیانوس اطلس بسته شد. در سال ۱۹۵۲، شوروی رود دُن و ولگا را با ایجاد آبراهی مصنوعی به هم پیوست تا کشتی‌های کوچک بتوانند از دریای خزر به دریای آزوف و دریای سیاه بروند. بدینسان دریای خزر دوباره به دریاهای آزاد راه یافت.

قسمت شمالی این دریا بسیار کم‌عمق است به طوری که تنها نیم درصد آب دریا در یک‌چهارم شمالی دریا قرار دارد و عمق آن به طور میانگین کمتر از ۵ متر است. حدود ۱۳۰ رودخانه به این دریا می‌ریزند که اکثر آن‌ها از شمال غربی به دریا می‌پیوندند. بزرگترین آن‌ها رود ولگا است که هر سال به طور میانگین ۲۴۱ کیلومتر مکعب آب را وارد دریای خزر می‌کند. رودهای کورا ۱۳، اترک ۸٫۵، اورال ۸٫۱ و سولاک ۴ کیلومتر مکعب آب را سالانه وارد دریا می‌کنند.

طبیعت بسته خزر آن را منزلگاه جانوران و گیاهان منحصربه‌فردی کرده است اما در عین حال موجب شده تا در مقابل آلودگی‌های کشاورزی و صنعتی و نفتی بسیار آسیب‌پذیر باشد.

این دریا از نظر منابع نفت و گاز بسیار غنی است و ذخایر نفتی آن حدود ۱۷ تا ۳۵ میلیارد بشکه برآورد می‌شود. بخشی از نفت دریاچه که از میدان نفتی باکو پایتخت جمهوری آذربایجان برداشت می‌شود از طریق خط لوله باکو-تفلیس-جیهان به سواحل مدیترانه منتقل می‌شود.[۱۴]

از منابع مهم این دریا؛ ذخایر نفت و گاز موجود در زیر بستر دریا و همچنین انواع ماهیان خاویاری را می‌توان نام برد.


نام‌ها[ویرایش]

مطابق بخشنامه دولتی سال ۱۳۸۱ نام رسمی دریای شمال ایران در مکاتبات فارسی دریای خزر و در مکاتبات خارجی Caspian Sea است.[۱۵]همان‌گونه که در مورد بسیاری دیگر از عوارض جغرافیایی جهان رایج است برای این دریا نیز نام‌های متفاوتی در زمان‌های گوناگون استفاده شده‌است؛ ولی «دریای هیرکان» و «دریای کاسپی» از نظر تاریخی مطرح تر بوده است.[۱۶]

دریای هیرکان/ گرگان[ویرایش]

نقشه ایالت ورکانه یا همان گرگان که شامل استان‌های گیلان، مازندران و گلستان و دهستان (که شامل نواحی ای از ترکمنستان فعلی است) به انضمام دریای گرگان می‌باشد.

دریای گرگان یا دریای ورکانه نام این دریاچهٔ بزرگ در عهد هخامنشیان و همچنین اشکانیان است که در واقع یک ساتراپی (شهربانی یا در واقع استانداری امروزین) بوده‌است. ورکانه نام پارسی آن و هیرکانیا ([Hyrcania]) نام یونانیش می‌باشد. این نامگذاری بدان جهت است که ورک به معنی گرگ در پارسی امروزین و ورکانه به معنی همان گرگان است و هیرکانیا گرگان بزرگترین و آبادترین شهر در اطراف آن دریا بود. نام یونانی آن هیرکانیا (Hyrcania) نامی علمی است که غربیان به جنگل‌ها و ببرهای شمال ایران داده‌اند. اعرابی که به تازگی به ایران تاخته بودند آن را دریای گرگان (بحر جرجان) می‌نامیده‌اند.

دریای کاسپین[ویرایش]

به باور عنایت‌الله رضا، در کتاب نام دریای شمال ایران، محتمل‌ترین نام امروز برای این دریا، دریای کاسپین است.[۱۷] کَسپین/کاسپین/کاسپیس/کاسپیش... اصطلاحی است که در بسیاری از زبان‌های غربی و حتی در زبان عبری برای دریایٔ شمال ایران به کار می‌برند. کاسیان یا کاسی‌هامردمانی سفید پوست بودند که از هزاره دوم پیش از میلاد تا دوره ساسانی، مکتوب‌ها واشاره‌هایی به حضور آن‌ها در شمال و غرب ایران وجود داردو بخشی از آنها به مرکز و غرب ایران و میان‌رودان (بین‌النهرین) مهاجرت نمودند، «کاسپین»، صفت وصفی یا نسبتی است برای «کاسپی» (فرانسوی/انگلیسی) و بطور کلی کاسپین اروپایی‌شده کاسی و کاسپی است. اگر بخواهیم بصورت مفرد با پسوند فارسی، آنرا تلفظ کنیم، به دلیل گرفتن «یای نسبت» باید «کاسی» و یا «کاسپی» بگوییم، همان‌گونه که بقیهٔ کشورها این دریای را با پسوند خود بیان می‌کنند. نام دریایٔ «کاسپی» در زبان یونانیKaspia Thalassa، لاتینی Mare Caspium و در آلمانی Caspisches see در انگلیسی Caspian Sea است. به‌طور کلی دو نام «هیرکانی‌ها» و «کاسپی» قدیمی ترین نامهای این دریا هستند و آنهارا باید اساس گرفت.[۱۸]

دریای خزر[ویرایش]

نوشتار اصلی: خزران

در هیچ‌یک از نوشته‌های مؤلفان شرقی و غربی دوران پیش از اسلام نامی از «خزر» بر دریای شمال ایران دیده نشده‌است. در نوشته‌های مؤلفین اسلامی، این دریا در کنار نامهای دیگر، خزر هم نامیده شده‌است. در آغاز سدهٔ هفتم میلادی قوم خزران در دشت‌های سفلای رود تِرِکْ و رود ولگا و شمالقفقاز سکنی داشتند.[۱۹] به عبارت دیگر این قوم در بین شمال‌غربی این دریا و دریای سیاه سکونت داشتند. خزرها به همراه دیگر اقوام بیابان‌گرد شمال قفقاز، در زمان ساسانیان، بارها و بارها به سرزمین ایران می‌تاختند و پس از حضور کوتاه مدت خود معمولاً به دست سپاه ساسانی از مرزهای ایران بیرون رانده می‌شدند. این قوم هم‍واره با بیزانس بر ضد ایران هم‌پیمان بود.[۲۰] بنای استحکامات بزرگی چون شهر دربند در شمال قفقاز در عهد ساسانیان، که برای جلوگیری از حملات خزران صورت گرفت، هنوز پا برجاست.[۲۱] و کوتاه سازی دست ایرانیان[۲۲] از این دریا برمی‌گردد.[۲۳] تا پیش از حمله عرب به قفقاز در اسناد دیده نشده این دریا را «دریای خزر» بنامند. اما این که خزران از ناحیه رود کورا قفقاز جنوبی را مورد حمله قرار می‌دادند این تصور را در ذهن فاتحان عرب ایجاد کرد که دریای شمال ایران را دریای خزر بنامند. دریاهای سیاه و آزوف هم در روزگار فعالیت خانات خزر، خزر نامیده شده‌اند.[۲۴]

دریای طبرستان

سین تیا کشیشیان
۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۰۹

پلیس کیست، پلیس‌نما کیست؟

مردم از حقوق شهروندی خود آگاه نیستند؛


پلیس کیست، پلیس‌نما کیست؟


گروه جامعه / کورش شرفشاهی - «پلیس» در تمامی نقاط دنیا به معنای اولین تکیه‌گاه برای کسانی است که به هر دلیل دچار مشکل شده‌اند.

 

کودکی که راه خانه‌اش را گم کرده به پلیس متوسل می‌شود، پیرزنی که می‌خواهد از خیابانی شلوغ عبور کند از پلیس کمک می‌خواهد، جوانی که به وسیله اراذل و اوباش مورد ضرب و شتم قرار گرفته از پلیس استمداد می‌طلبد، زن جوانی که با مزاحمان خیابانی روبرو شده دست به دامان پلیس می‌شود، مرد تنومندی که کیفش را یک موتور سوار دزدیده به پلیس مراجعه می‌کند و خلاصه اینکه «پلیس» یک نقطه اتکا برای تمامی شهروندان در تمامی نقاط جهان است. بنابراین باید همگان نسبت به پلیس اعتماد داشته باشند و هنگامی که نام «پلیس» برده می‌شود، آرامش و اطمینان خاطر به هر شهروندی دست دهد. اما این اوج ایده‌آل در یک جامعه مدنی است و مشاهده می‌کنیم که گاهی برخی از افراد پلیس اقدام به کسب درآمد نامشروع می‌کنند که البته تعداد آنها انگشت شمار است. اما مهمتر این است که عده‌ای فرصت‌طلب با پوشش پلیس به سوءاستفاده می‌پردازند که هر دوی این موارد، اعتماد مردم را به «پلیس» که نماد امنیت است، مخدوش می‌کند.

کارت شناسایی پلیس، چه شکلی است؟
چندی قبل مشاهده شد که چند نفر در لباس پلیس به خانه‌ای مراجعه کرده و با نشان دادن کارت شناسایی و حکم قانونی (البته از نوع جعلی) وارد خانه شده و پس از بستن دست و پای اعضای خانواده، اسباب و اثاثیه را به غارت بردند. در جای دیگر چند نفر در لباس پلیس با یک دستگاه جرثقیل، خودروهایی که زیر تابلوی توقف ممنوع پارک کرده بودند به سرقت بردند. فیوجی‌هایی که با استفاده از لباس پلیس زورگیری می‌کردند و یا خودرو‌ها را به سرقت می‌بردند و هزاران مورد دیگر که همگی حکایت از سوءاستفاده از نام و لباس «پلیس» دارد. اما سوال اینجاست که مردم چه کنند؟ هنگامی که فردی به عنوان مأمور به شما نزدیک می‌شود و دستور یا درخواستی دارد، چه کار باید کرد؟ 
در این رابطه خانم فهیمه جهازیان که حدود 36 سال سن دارد، در پاسخ به اینکه اگر مأموری شبانه به در خانه شما مراجعه کرد و با نشان دادن حکم قانونی از شما خواست تا در را به رویش باز کنید آنگاه چه کار خواهید کرد، می‌گوید: در را به رویش باز می‌کنم. وی در پاسخ به اینکه آیا تاکنون کارت شناسایی پلیس یا حکم دادسرا را دیده‌اید در حالی که نسبت به این سوال متعجب شده می‌گوید: تاکنون هیچ‌یک از این موارد را ندیده‌ام و نمی‌دانم اگر فردی کاغذی به عنوان حکم یا کارت شناسایی به من نشان داد چگونه باید بپذیرم که این کارت شناسایی ناجا یا حکم دادگستری است!

چرا باید از من سؤال کنند؟
سعید تهرانی که 35 سال سن دارد در این رابطه می‌گوید: پلیس باید برای مردم تداعی‌گر آرامش باشد اما متاسفانه در کشور ما «پلیس» به معنای گیردادن است. وی با اعلام اینکه از نظر قانون، حکم بر برائت شهروندان است می‌گوید: من در خیابان راه می‌روم و دلیلی ندارد به من شک کنند مگر آنکه کار خلافی کنم. تهرانی با تاکید بر اینکه قانون محدوده‌ها را روشن کرده اما مأموران هرگز این محدوده‌ها را رعایت نمی‌کنند، می‌گوید: گمان می‌کنم بسیاری از مأموران، قانون را نمی‌شناسند یا دلشان نمی‌خواهد رعایت کنند. وی در پاسخ به اینکه چگونه می‌توان بین مأموران واقعی و افراد متقلب تفاوت قایل شد می‌گوید: واقعاً نمی‌دانم چه بگویم. امروزه جعل کنندگان مدارک شناسایی به اندازه‌ای ماهر شده‌اند که نمی‌شود بین کارت شناسایی واقعی و غیرواقعی تفاوت قایل شد. اگر پلیس فقط برای موارد مهم و حیاتی از شهروندان سؤال کند آن‌وقت شاید بتوان مأمور حقیقی را از تقلبی تشخیص داد. این جوان در پاسخ به اینکه آیا تاکنون کارت شناسایی واقعی را دیده‌اید، می‌گوید: من سعی می‌کنم از کنار مأموران هم رد نشوم چه برسد به اینکه بخواهم کارت شناسایی آن‌ها را ببینم! خانم مریم شیخی حدود 24 سال سن دارد و در پاسخ به این سوال که اگر در خیابان خلوتی یک خودرو پلیس پارک باشد و از شما بخواهد وارد آن شوید چه می‌کنید، می‌گوید: وقتی لباس پلیس بر تن داشته باشند و ماشین آن‌ها هم مارک داشته باشد سوار می‌شوم. وی در پاسخ به اینکه احتمال نمی‌دهید این افراد پلیس نباشند، می‌گوید: من چگونه باید بفهمم که عده‌ای افراد با لباس پلیس در خیابان از مردم سوءاستفاده می‌کنند؟! شیخی در پاسخ به اینکه اگر مأموری به در خانه شما بیاید و بخواهد او را به منزلتان راه بدهید چه می‌کنید، می‌گوید: از او کارت شناسایی و مجوز ورود به خانه را می‌خواهم و پس از آنکه مدارکشان را دیدیم به خانه راه می‌دهم. اما اینکه افرادی با حکم جعلی وارد شوند باز هم می‌گویم تاکنون حکمی را ندیده‌ام چون تخلفی نکرده‌ام و بنا بر وظیفه شهروندی، به پلیس اجازه ورود به خانه می‌دهم.

سین تیا کشیشیان
۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۰۷

ادیسون

توماس ادیسون

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
توماس آلوا ادیسون
Thomas Edison2.jpg
متولد ۱۱ فوریه ۱۸۴۷
میلان، اوهایو ایالات متحده آمریکا پرچم ایالات متحده آمریکا
درگذشت ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱
وست اورنج، نیوجرسی ایالات متحده آمریکا پرچم ایالات متحده آمریکا
فرزندان ماریون استل
توماس آلوا
ویلیام لزلی
مادلین
چارلز
و تئودور میلر ادیسون
پرونده:A Day with Thomas Edison (1922).webm
(انگلیسی) A Day with Thomas Edison(1922)

توماس آلوا ادیسون (به انگلیسیThomas Edison) (زاده ۱۱ فوریه ۱۸۴۷ - مرگ ۱۸ اکتبر ۱۹۳۱مخترع و بازرگان آمریکایی بود. وی وسایل متعددی را طراحی یا کامل کرد که مهم‌ترین و معروفترین آنها لامپ رشته‌ای است.

هنگامی که ادیسون در دوره ابتدایی درس می‌خواند مدیر مدرسه وی اعتقاد داشت که ادیسون شاگرد کودنی است و عذر وی را از مدرسه خواست.[نیازمند منبع] ادیسون در طول حیات علمی خویش توانست ۲۵۰۰ امتیاز اختراع را در ایالات متحدهٔ آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان به نام خود ثبت کند که رقمی حیرت‌انگیز و باورنکردنی به نظر می‌رسد. واقعیت این است که بیشتر اختراعات وی تکمیل شدهٔ کارهای دانشمندان پیشین بودند و ادیسون کارمندان و متخصصان پرشماری در کنار خود داشت که در پیشبرد تحقیقات و به سرانجام رسانیدن نوآوری‌هایش یاریش می‌کردند. دهنی ذغالی تلفن، ماشین چاپ، میکروفن، گرامافون، دیکتافون، کینتوسکوپ (نوعی دستگاه نمایش فیلم)، دینام موتور و لاستیک مصنوعی از جمله مواد و وسایلی هستند که بدست ادیسون و همکارانش ابداع یا بهینه شدند.

ادیسون از اولین مخترعانی بود که توانست با موفقیت، بسیاری از اختراعات خود را به تولید انبوه برساند.


سال‌های میانه[ویرایش]

نخستین پله‌های ترقی[ویرایش]

در سال ۱۸۶۹ م. ادیسون که ادارهٔ راه‌آهن را ترک کرده بود، به‌عنوان سرپرست فنی به استخدام یک مؤسسهٔ صرافی بزرگ در نیویورک در آمد. در این مقام او توانست نخستین اختراع موفقش را که نوعی تلگراف چاپی بود، به نام خود ثبت کند. تلگراف ادیسون برخلاف انواع رایج که علائم مورس را به صورت صداهای کوتاه و کشیده به گوش اپراتور می‌رسانیدند، آنها را به شکل خط و نقطه بر روی نوار کاغذی چاپ می‌کرد. او حق امتیاز اختراعش را در مقابل چهل هزار دلار به مدیر صرافخانه واگذار کرد و با پول آن در شهر نیوآرک ایالت نیوجرسی یک کارگاه تحقیقاتی برای خود برپا نمود. در محل جدید او علاوه بر تکمیل لوازم جانبی تلگراف، یک سامانهٔ پیشرفتهٔ نمایشگر اطلاعات بورس را طراحی کرد که سود هنگفتی از آن حاصل آمد.

منلو پارک[ویرایش]

ادیسون مدتها این فکر را در سرداشت که کارگاهش را به محل بازتر و بزرگ‌تری منتقل کند. با فراهم شدن سرمایهٔ کافی، سرانجام در سال ۱۸۷۶ م. در منطقهٔ «منلوپارک» نیوجرسی یک لابراتوار پژوهشی مجهز بنیاد نهاد و گروهی از افراد لایق و مستعد را به همکاری فراخواند.

تأسیس این آزمایشگاه نقطهٔ عطفی در رشته فعالیت‌های ادیسون و از بزرگ‌ترین ابتکارهای او به شمار می‌رود. آزمایشگاه منلو پارک نخستین مؤسسه‌ای بود که منحصراً با هدف تولید و تکمیل ابداعات علمی برپا شد و آن را باید نمونهٔ اولیهٔ آزمایشگاه‌های تحقیقاتی بزرگی دانست که از آن پس تمام صنایع مهم در کنار کارگاه‌های خود ایجاد کردند. در سایهٔ نظارت و سازماندهی توماس ادیسون و کار گروهی کارمندان وی صدها اختراع کوچک و بزرگ در این مؤسسه به ثمر رسیدند که البته همگی به نام ادیسون تمام شدند.

گرامافون[ویرایش]

ادیسون در کنار گرامافون اولیه

از قدیم‌الایام، داشتن وسیله‌ای که بتوان با آن صدا را ضبط کرد از آرزوهای بشر بوده‌است. قبل از آنکه توجه ادیسون به این مقوله جلب شود، لئون اسکوت مارتین‌ویل فرانسوی (۱۸۵۷ م) و دیگران تحقیقاتی کرده و گام‌هایی در این راه برداشته بودند؛ اما دستگاه‌های آنها عملاً قابل استفاده نبود زیرا تنها با یک دور گوش دادن، صدای ضبط شده از بین می‌رفت.

در سال ۱۸۷۷ م. ادیسون موفق به ساخت وسیله‌ای شد که واقعاً کار می‌کرد؛ یعنی می‌توانست صدا را ضبط و دو تا سه بار پخش کند. «ضبط صوت» ادیسون که فونوگراف (آوانگار) نام گرفته بود، ساختمانی ساده داشت: استوانه‌ای فلزی بود با یک دستهٔ گرداننده که در یک انتهای آن سوزنی همراه با یک بوق تعبیه شده بود. وقتی کسی استوانه را می‌چرخاند و درون بوق صحبت می‌کرد، بر اثر ارتعاش سوزن، روی ورقهٔ نازک حلبیِ دور استوانه خراش‌هایی می‌افتاد. برای شنیدن صدای ضبط شده نیز کافی بود سوزن را به ابتدای مسیر برگردانده و دوباره استوانه را به‌چرخش در آورند. کیفیت صدا البته بسیار پایین بود و صفحه حلبی هم پس از چند بار استفاده خراب می‌شد. با اینحال همین وسیله ابتدایی در نظر مردم بسیار شگفت‌انگیز می‌نمود و بشدت مورد استقبال قرار گرفت. روزنامه‌ها ادیسون را «جادوگر منلوپارک» لقب دادند. حتی دولت رسماً وی را به واشینگتن دعوت کرد تا اختراعش را در برابر مقامات به نمایش بگذارد. ده سال بعد (۱۸۸۷ م) ادیسون (یا به روایتی الکساندر گراهام بل)، استوانهٔ مومی را جایگزین ورق حلبی کرد و بالاخرهامیل برلینر مخترع آمریکایی آلمانی‌تبار با تبدیل استوانهٔ مومی به صفحهٔ پلاستیکی، گرامافون را به شکل امروزی درآورد.

صدای ضبط شده توماس ادیسون[ویرایش]

انیمیشن صدای ادیسون ضبط شده با گرامافونش در مرداد ماه ۱۳۰۶ خورشیدی با خواندن داستان ( مری یک بره کوچک داشت )

لامپ الکتریکی[ویرایش]

Light bulb.png

توماس ادیسون لامپ حبابی را ابداع نکرد و قبل از وی نوعی لامپ اختراع شده بود[۱] او در سال ۱۸۸۰ یک طرح قابل تحقق و تولید برای لامپ حبابی مطرح کرد (با استفاده از یک رشته از جنس بامبوی کربنیزه) که مورد استفاده منازل و خانه‌ها شد و البته یک سال بعد جوزف سوان در سال ۱۸۸۱ یک ساختار کارآمدتر را (با استفاده از رشتهٔ سلولوزی) مطرح نمود.

سابقهٔ سیستم روشنایی الکتریکی به اواسط قرن نوزدهم می‌رسد. در سال ۱۸۵۴ م. هاینریش گوبل نخستین لامپ برق را اختراع کرد که حدود چهارصد ساعت نور می‌داد اما آن را به نام خود به ثبت نرساند. پس از وی جیمز وودوارد، ویلیام سایر، متیو ایوانز (۱۸۷۵ م) و جوزف سووان (۱۸۷۸ م) مدل‌های دیگر چراغ‌های الکتریکی را ارائه کردند.

کمی پیش از آنکه ادیسون نیز وارد این عرصهٔ جدید شود، والیس صنعتگر آمریکایی نوعی چراغ برق را روانهٔ بازارکرده بود که نمونه‌ای از آن به دست ادیسون رسید (۱۸۷۸ م). دستگاه والیس تشکیل می‌شد از چارچوبی با یک حباب و دو میلهٔ فلزی متحرک که به هر کدام تکه ذغالی متصل بود. عبور جریان برق از میله‌ها باعث می‌شد که دو قطعه ذغال بسوزند و میانشان قوس الکتریکی بسیار درخشانی به رنگ آبی پدیدار شود.

این چراغ الکتریکی ابتدایی بازده پایینی داشت زیرا مصرف برق آن زیاد و عمر ذغال‌هایش کم بود. با این وجود، ادیسون که به اهمیت اختراع والیس پی‌برده بود، تصمیم گرفت آن را اصلاح کند و به جای ذغال مادهٔ مناسب تری بیابد که با برق کمتر مدت درازی روشنایی بدهد و به مرور زمان نسوزد و از بین نرود.

پس از یک سال تلاش بی‌وقفه و آزمایش صدها مادهٔ گوناگون، سرانجام ادیسون و همکارانش توانستند با خالی کردن هوای داخل حباب و استفاده از نخ معمولی کربونیزه (ذغالی‌شده) لامپی بسازند که تا چهل ساعت نور بدهد. این موفقیت اولیه موجب شد تا آنها با پشتکار بیشتری به تحقیقات خود ادامه دهند و زمانیکه موفق شدند عمر متوسط چراغ برق را به پانصد ساعت برسانند، ادیسون تشخیص داد که زمان مناسب برای نمایش آن فرا رسیده‌است.

البته نمونه لامپ ادیسون قبل از ارائه توسط شخص دیگری تولید و در اداره ثبت بریتانیا به اسم دانشمندی به نام سوان ثبت شده بود و این ثابت می‌کند لامپ ادیسون چیز جدیدی نبود ولی با این حال نباید تلاش‌های ادیسون را در راستای ترویج این تکنولوژی نادیده گرفت[۲]

او از روزنامه‌نگاران و صاحبان سرمایه دعوت کرد تا در شب ۳۱ دسامبر ۱۸۷۹ م. برای دیدن اختراع جدیدش به منلوپارک بیایند. به دستور او آزمایشگاه و اطراف آن را با صدها لامپ برق آراستند بطوریکه محوطهٔ منلوپارک و جادهٔ منتهی به آن غرق در نور شده بود. ادیسون میهمانان خود را با چیزی روبرو کرده بود که برایشان سابقه نداشت. منظرهٔ لامپ‌های نورانی بازدیدکنندگان را به شدت تحت تأثیر قرار داد؛ بطوریکه وقتی ادیسون نقشهٔ خود را برای تأسیس یک کارخانهٔ بزرگ الکتریسیته در نیویورک مطرح کرد پیشنهادش با استقبال گرم سرمایه‌داران حاضر روبرو شد.

عصر الکتریسیته[ویرایش]

در ۲۷ ژانویه ۱۸۸۰ ادیسون تقاضانامهٔ دریافت امتیاز اختراع «لامپ روشنایی الکتریکی» را به ادارهٔ اختراعات آمریکا تسلیم کرد اما با درخواستش موافقت نشد. کارشناسان سازمان معتقد بودند که طراحی و ساخت لامپ ادیسون بر مبنای مطالعات ویلیام سایر انجام شده است؛ بنابراین تنها امتیاز اختراع رشتهٔ ذغالی شده پرمقاومت (مادهٔ تولیدکنندهٔ نور لامپ) به ادیسون تعلق گرفت.

در ۱۳ فوریه ۱۸۸۰ م. وی به کشف یک پدیدهٔ مهم فیزیکی نائل آمد که اکنون به اثر ادیسون معروف است.

دو سال پس از نمایش عمومی لامپ الکتریکی، (۱۸۸۲ م) ساختمان کارخانهٔ مرکزی تولید برق موسوم به «ایستگاه پرل استریت» به پایان رسید و در چهارم سپتامبر همان سال نخستین سیستم توزیع نیروی الکتریسیته در جهان با قدرت ۱۱۰ ولت و ۵۹ مشتری در پایین محلهٔ منهتن به دست ادیسون افتتاح گردید.

چندی بعد ادیسون کوشید تا حق امتیاز لامپ برق را در بریتانیا از آن خود کند و بر رقیبش جوزف سووان – که مستقل از ادیسون موفق به اختراع لامپ حرارتیِ رشته کربنی شده بود- پیروز شود اما پس از یک دعوای حقوقی بی‌حاصل، دو طرف با یکدیگر به توافق رسیدند و برای بهره‌مند شدن از منافع اختراعشان در بریتانیا شرکت «ادیسووان» را تأسیس کردند. این شرکت در سال ۱۸۹۲ م. جزئی از کمپانی بزرگ جنرال الکتریک (متعلق به ادیسون) گردید.

سین تیا کشیشیان
۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۰۶

زکریای رازی

زکریای رازی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
ابوبکر محمد بن زکریای رازی
Persian Scholar pavilion in Viena UN (Rhazes).jpg
مجسمهٔ زکریای رازی در دفتر سازمان ملل متحد در وین
متولد ۲۴۳ خورشیدی
شعبان ۲۵۱ ه. ق. – ۲۷ اوت ۸۶۵
ری
مرگ ۹ آبان۳۰۴ ه. خ. – ۵ شعبان ۳۱۳ ه. ق.
۱۵ اکتبر ۹۲۵
ری
رشته فعالیت دانشمند و فیلسوف

ابوبکر محمّد زَکَریای رازی (۲۵۱ ه. ق. ـ ۳۱۳ ه. ق)[۱] پزشک، فیلسوف و شیمی‌دان ایرانی که آثار ماندگاری در زمینهٔ پزشکی و شیمی وفلسفه نوشته است و به‌عنوان کاشف الکل و جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) مشهور است.

به‌گفتهٔ جرج سارتن، پدر تاریخ علم، رازی «بزرگ‌ترین پزشک ایران در زمان قرون وسطی بود.»

به پاس زحمات فراوان رازی در داروسازی روز پنجم شهریورماه (۲۷ اوت)، روز بزرگداشت زکریای رازی شیمی‌دان بزرگ ایرانی و روز داروسازی نام‌گذاری شده‌است.


زندگی[ویرایش]

نام وی محمد و نام پدرش زکریا و کنیه‌اش ابوبکر است. مورخان شرقی در کتاب‌هایشان او را محمد بن زکریای رازی خوانده‌اند، اما اروپاییان و مورخان غربی از او به نام‌های رازس Rhazes=razes والرازی Al-Razi در کتاب‌های خود یاد کرده‌اند. به‌گفتهٔ ابوریحان بیرونی وی در شعبان سال ۲۵۱ هجری (۸۶۵ میلادی) در ری زاده شد و دوران کودکی و نوجوانی و جوانی‌اش در این شهر گذشت. چنین شهرت دارد که در جوانی عود می‌نواخته و گاهی شعر می‌سروده‌است. بعدها به زرگری و سپس به کیمیاگری روی آورد. وی در سنین بالا علم طب را آموخت. بیرونی معتقد است او در ابتدا به کیمیا اشتغال داشته و پس از آن‌که در این راه چشمش بر اثر کار زیاد با مواد تند و تیزبو آسیب دید، برای درمان چشم به پزشکی روی آورد.[۲] در کتاب‌های مورخان اسلامی آمده‌است که رازی طب را دربیمارستان بغداد آموخته‌است. در آن زمان، بغداد مرکز بزرگ علمی دوران و جانشین دانشگاه جندی‌شاپور بوده‌است و رازی برای آموختن علم به بغداد سفر کرد و مدتی نامعلوم در آن‌جا اقامت گزید و به تحصیل علم پرداخت و سپس ریاست بیمارستان «معتضدی» را برعهده گرفت. پس از مرگ معتضد، خلیفهٔ عباسی، به ری بازگشت و عهده‌دار ریاست بیمارستان ری شد و تا پایان عمر در این شهر به درمان بیماران مشغول بود. رازی در آخر عمرش نابینا شد، دربارهٔ علت نابینا شدن او روایت‌های مختلفی وجود دارد؛ بیرونی سبب کوری رازی را کار مداوم با مواد شیمیایی چون بخار جیوه می‌داند.

رازی در تاریخی بین ۵ شعبان ۳۱۳ (قمری) ه. ق.*[۳] تا ۳۱۳ ه. ق. در ری وفات یافته‌است. مکان اصلی آرامگاه رازی نامعلوم است.

رد وحی و نبوت[ویرایش]

هانری کُربَن در کتاب «نقد آراء محمد زکریای رازی در جامع‌الحکمتین ناصر خسرو» می‌گوید وی نبوت و وحی را نفی می‌کرد و ضرورت آن را نمی‌پذیرفت.[۴] در تفکر رازی همهٔ انسان‌ها قدرت و توانایی رسیدن به معرفت و دانایی را دارند، و لذا ازلحاظ توانایی کسب معرف با هم برابرند و بر یکدیگر هیچ برتری ندارند. از دیدگاه او مقتضای حکمت و رحمت الهی این است که انسان‌ها همگی به منافع و مضار خود صاحب علم باشند و اگر خدا قومی را به نبوت اختصاص دهد به این معناست که آنها را بر دیگر انسانها برتری داده و این برتری باعث جنگ و دشمنی و در نهایت هلاکت انسانها می‌شود که این با حکمت و رحمت الهی سازگاری ندارد.[۵] کتب زیر به این اعتقاد وی اشاره دارند.[۶][۷]

  • «فی‌النبوات»[۸] که دیگران به طعن و استهزا، نام آن را «نقض‌الادیان» نهاده‌اند.[۹]
  • «فی حیل المتنبین»[۱۰] دیگران به طعن نام او را «مخارق‌الانبیاء» گذاشته‌اند.[۱۱]

دو کتاب بالا اکنون در دست نیست. اما جنیفر مایکل در کتابش نقل قول‌هایی از کتب بالا می‌آورد.[۱۲] همچنین احمد بیرشک می‌نویسد: «از تعلیمات او این بود که همهٔ آدمیان سهمی از خرد دارند که بتوانند نظرهای صحیح دربارهٔ مطالب عملی و نظری به‌دست آورند، آدمیان برای هدایت شدن به رهبران دینی نیاز ندارند؛ درحقیقت دین زیان‌آورد است و مسبب کینه و جنگ. نسبت به همهٔ مقامات همهٔ سرزمین‌ها شک داشت».[۱۳]

گروهی معتقدند این تفکرات رازی موجب خشم علمای اسلامی علیه او شد و او را ملحد خواندند و آثار او را رد کردند و دست به نابودی آنها زدند[نیازمند منبع]. گروهی نیز معتقدند «چگونه ممکن است کسی همهٔ اصول مبدأ و معاد و روح و نفس را پذیرفته‌باشد و منکر نبوات و شرایع باشد؟». آنها خصوصاً به این نکته اشاره دارند که رازی سه کتاب درمورد امامت نگاشته؛ درحالی‌که «کسی که منکر شرایع و نبوات باشد دربارهٔ امامت حساسیتی ندارد.»[۱۴]

برخی، همچون نویسندهٔ خزینةالاصفیاء، او را از اکابر صوفیه می‌شمارند که پیوسته از خوف خدا در گریه بود. غلام سرور هندی در تاریخ وفات او سروده‌است:

چون شد از دنیا به فردوس برین حضرت بوبکر رازی اهل راز
وصل او بوبکر محبوب حبیب هست هم صوفیّ کامل پاکباز

هریک از جمله‌های "ابوبکر محبوب حبیب" و "صوفی کامل پاکباز" ازنظر ابجدی ۳۱۰ است که ـ به گفته‌ای ـ اشاره به سال فوت اوست.[۱۵][۱۶] وی همچنین انتقاداتی بر ادیان دیگر دارد:

  • کتابی در «رد سیسن ثنوی» (رد بر مانویت)[۱۷]
سین تیا کشیشیان
۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۰۴

حافظ

حافظ

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
حافظ شیرازی
Hafzie6.JPG
نام اصلی خواجه شمس الدین محمد بن بهاءالدّین شیرازی
زمینهٔ کاری شعر، فلسفه و عرفان
زادروز ۷۰۶

حدود ۷۲۷
شیراز

مرگ ۷۶۹

۷۹۲
شیراز

ملیت  ایرانی
جایگاه خاکسپاری حافظیهٔ شیراز
در زمان حکومت شاه شیخ ابواسحاق
رویدادهای مهم یورش محمد مبارزالدینحکمران کرمان و یزد
لقب لسان‌الغیب
پیشه شاعر
سبک نوشتاری سبک عراقی
دیوان سروده‌ها کلیات حافظ
تخلص حافظ
دلیل سرشناسی غزل‌سرایی پارسی
اثرگذاشته بر گوته

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیش‌تر شعرهای او غزل هستند که به‌غزلیات حافظ شهرت دارند. گرایش حافظ به شیوهٔ سخن‌پردازی خواجوی کرمانی و شباهت شیوهٔ سخنش با او مشهور است او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می‌شود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبان‌های اروپایی ترجمه شد و نام او بگونه‌ای به‌محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می‌شود. در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظنامیده‌اند.[۱][۲]


زندگی‌نامه

اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و مادرش نیز اهل کازرون بوده‌است.[۳] در اشعار او که می‌تواند یگانه منبع موثّق زندگی او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت می‌شود. آنچه از فحوای تذکره‌ها به دست می‌آید بیشتر افسانه‌هایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شده‌است. با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که او در خانواده‌ای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شده‌است.(با این حساب که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانواده‌های مرفه و بعضاً متوسط جامعه بوده‌است)در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده[۴] و از همین رو به حافظ ملقب گشته‌است.

آرامگاه حافظ

در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی ۷۵۸ ه‍. ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده‌است. (در قطعه ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می‌کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یکسال و در سنه ۷۴۳ حاکم شیراز بوده‌است و از این رو می‌توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده‌است). علاوه بر شاه ابواسحاق در دربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته‌است. شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر (احتمالاً دیوانی) تأمین می‌شده‌است. در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد که بیان کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است، از جمله در تعدادی از این اشارات به درخواست وظیفه (حقوق و مستمری) اشاره دارد.[۵]در بارهٔ سال دقیق تولد او بین مورخین و حافظ‌شناسان اختلاف نظر وجود دارد. دکتر ذبیح‌الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ ه‍. ق[۶] و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷[۷] می‌دانند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعهای از حافظ ولادت او را قبل از این سال‌ها و حدود ۷۱۰ ه‍. ق تخمین می‌زنند.[۸] آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ ه‍. ق روی داده‌است.

در مورد سال درگذشت او اختلاف کمتری بین مورخین دیده می‌شود و به نظر اغلب آنان ۷۹۲ ه‍. ق است. از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی (متولد ۷۷۷ ه‍. ق) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تألیف جامی (متولد ۸۱۷ ه‍. ق) به صراحت این تاریخ به عنوان سال درگذشت خواجه قید شده‌است. محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز روی در نقاب خاک کشیده‌است.

روایت است هنگامی که قصد دفن حافظ را داشتند، عده‌ای از متعصبان با استناد به اشعار حافظ دربارهٔ می‌گساری با دفن وی به شیوهٔ مسلمانان مخالف بودند و در مقابل عدهٔ دیگر وی را فردی مسلمان و معتقد می‌دانستند. قرار شد که از دیوان حافظ فالی بگیرند که این بیت آمد:

قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ که گرچه غرق گناه است، می‌رود به بهشت

این شعر در بدخواهان شاعر تأثیر بسیاری می‌کند و همه را خاموش می‌کند.[۹]

سین تیا کشیشیان
۱۸ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۲۲

دانشمند کیست

 دانشمند، چه در گذشته و چه امروز، انسانی است که با دقت و کنجکاوی به بررسی پدیده‌های جهان می‌پردازد و می‌کوشد علت پیدایش آن‌ها، رابطه‌ی آن‌ها و فایده‌ی کاربردشان را دریابد. هزاران انسان در زیر درخت سیب نشسته بودند و هزاران سیب از درخت به زیر افتاده بود، بی آن که موجب کشف قانون گرانش(جاذبه) شود. هزاران انسان به سوی دریاهای بیکران بادبان برافراشته بودند، بی آن که یکی به کشف آمریکا نائل شود. هزاران دانشمند با دقت و جدیت به اندازه‌گیری وزن و جرم عناصر شیمیایی پرداخته بودند، بی آن که یکی متوجه رابطه‌ی شگفت‌انگیز میان آن‌ها گردد. بخت تنها با کسانی یار می‌شود که با تلاش و پیگیری فراوان به دنبالش باشد.

  دانشمند خوشبخت و موفق کسی است که کارهای پیشینیان خود را خوب می‌شناسد، آن‌ها را ارزیابی می‌کند، ناکامی‌ها و کامیابی‌هایشان را درمی‌یابد و کار را از جایی دنبال می‌کند که پیشینیانش ناتمام رها کرده‌اند. او هرگز از هیچ شروع نمی‌کند، بیراهه و بن بست را دوباره نمی‌پیماید – مگر این که در جایی از آن‌ها به شاه‌راهی برخورد کرده باشد. او همه چیز را خودش بررسی نمی‌کند. همه چیز را آزمایش نمی‌کند، در مواردی به بررسی‌ها و آزمایش‌های پیشینیان خود اعتماد و اتکا می‌کند. در موارد دیگر آن‌ها را مقایسه می‌کند و در بسیاری موارد هم ناگزیر خود به بررسی‌ها و تجربه‌های تازه‌ای دست می‌زند – در آن جا که نتایج مهم، متناقض یا نارسا باشد.

سین تیا کشیشیان